جمع آیات

حمید فردوسی

1393/02/08
عشق کوچه باغ خلوت بود و یک جوی روان .... عشق یک باغ اناری زیر باران بود و بس
همچو طوفان پر تلاطم ، پر خروش و زود رو .... عشق دشمن در کمین راه آسان بود و بس

...

    حمید فردوسی

    1392/12/19
    مـن و خورشیــد و ستــاره ، زهــره و مــاه و زمیــن
    عالمـی خوشحال ازیـن گردش ولـی مـا غم نشیـن
    سال نـــــو در پیش رو امــــــــا دل مــا فاطـمیسـت
    عیــــــــد مـا سر می شــود در روضــه دخت امیــن



    افسون شده
    1392/12/8
    15:50
    • حمید فردوسی شعر که نمیشه گفت ؛ دلنوشته ای بی روح برای مادر ...1392/12/19

    حمید فردوسی

    1392/12/01
    چرا هر مطلبی رو که ارسال میکنیم ، از لحظه ارسال میزنه "3 ساعت قبل" ؟؟؟!! :|

    حمید فردوسی

    1392/12/01
    صـدهزاران کهکشان اندر دو چشمت جا شده
    شب خجل از عمق این چشمان بی پروا شده
    کم شد و کم شد ، و ناگه شد تمام ماهِ زمین
    غـصـه دارد چــون کـه مـــاهِ بهتــری پیدا شده
    تا نگاهی میکنی این آسمــان سهم من است
    با نگاهت چشمه ی عشقم کنــــون دریا شده

    12:45
    1392/11/29
    افسون شده

    حمید فردوسی

    1392/11/07
    از منزل کفر تا به دین یک قدم است
    وز عالم شک تا یقین یک نفس است
    این یک نفس عزیز را خوش میدار
    کز حاصل عمر ما همین یک نفس است
    "خیام"

      حمید فردوسی

      1392/10/30
      با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام
      باز به دنبال پریشانی‌ام

      طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست
      در پی ویران شدنی آنی‌ام


      آمده‌ام بلکه نگاهم کنی
      عاشق آن لحظه‌ی طوفانی‌ام

      دلخوش گرمای کسی نیستم
      آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام

      آمده‌ام با عطش سال‌ها
      تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام

      ماهی برگشته ز دریا شدم
      تا تو بگیری و بمیرانی‌ام

      خوب‌ترین حادثه می‌دانمت
      خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟

      حرف بزن ابر مرا باز کن
      دیر زمانی است که بارانی‌ام

      حرف بزن، حرف بزن، سال‌هاست
      تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

      ها به کجا میکشی‌ام خوب من؟
      ها نکشانی به پشیمانی‌ام!

      محمدعلی بهمنی



      تكراري نميشه ...

        حمید فردوسی

        1392/10/25
        سلام هم آیاتی ها
        دلم براتون تنگ شده بود :)

          حمید فردوسی

          1392/02/28
          دوستان امری ندارین ؟؟

          :)

          اَغاپوسی

          حمید فردوسی

          1392/02/28
          گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست

          همچنانش در میان جان شیرین منزل است.

            حمید فردوسی

            1392/02/28
            جدا کردند دست از شانه های ما، همان قومی
            که می بستیم روزی شانه های زخمی هم را

            محمد کاظم کاظمی

              حمید فردوسی

              1392/02/24
              فرمایش حضرت امام رضا علیه السّلام به عبدالعظیم حسنی: ای عبدالعظیم ، سلام مرا به دوستان برسان و به آنها بگو :
              شیطان را به دلهای خویش راه ندهند .
              درگفتار خویش ، راستگو باشند و امانت را ادا کنند.
              از جدال و نزاع بیهوده ای که سودی برایشان ندارد دوری کنند و خاموشی را پیشه خود سازند .
              به همدیگر روی آورند و به دیداروملاقات هم بروند « فان ذلک قربه الیَّ» زیرا اینکار موجب نزدیکی به من است .
              آنان خود را به دشمنی و بدگویی با یکدیگر مشغول نسازند ، زیرا با خود عهد کرده ام که اگر کسی چنین کاری انجام دهد و دوستی از دوستانم را ناراحت کند یا به خشم آورد ، خداوند را بخوانم تا او را دردنیا با شدیدترین عذابها مجازات کند و درآن سرا نیز از زیانکاران خواهد بود.
              به ایشان بگو : همانا پروردگار نیکوکارانشان را آمرزیده و ازخطای گنهکارانشان درگذشته است ، مگرکسانی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستانم را آزرده ، یا کینه آنها را با دل بگیرد . بدرستی که خداوند او را نخواهد بخشید تا آنکه از کردار ناشایست خویش دست بکشد ، هر گاه از این اعمال نادرست دوری گزیند ، آمرزش خدا را شامل خود گردانیده است وگرنه ، روح ایمان از قلبش بیرون رفته و ازولایت ماخارج گشته است و بهره ای از ولایت ما نخواهد برد « و اعوذبک من ذلک »

              {زیارت امامزاده عبدالعظیم حسنی ثواب زیارت امام حسین (ع) را دارد}

              حمید فردوسی

              1392/02/15
              هر روز در سکوت خیابان ِ دوردست
              روی ردیف نازکی از سیم می‌نشست

              وقتی کبوتران حرم چرخ می‌زدند
              یک بغض کهنه توی گلو داشت... می‌شکست

              ابری سپید از سر گلدسته می‌پرید:
              جمع کبوتران خوش‌آواز خودپرست

              آنها که فکر دانه و آبند و این حرم
              جایی که هرچقدر بخواهند دانه هست

              آنها برای حاجتشان بال می‌زنند
              حتا یکی به عشق تو آیا پریده‌است؟

              رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان
              از غصه‌ی کلاغ، کلاغی که سخت مست...

              ابر سپید چرخ زد و تکه‌پاره شد
              هرجا کبوتری به زمین رفت و بال بست

              باران گرفت - بغض خدا هم شکسته بود
              تنها کلاغ روی همان ارتفاع پست،

              آهسته گفت: من که کبوتر نمی‌شوم
              اما دلم به دیدن گلدسته‌ات خوش‌ست

              مژگان عباسلو
              • رسول ضمیراناما دلم به دیدن گلدسته ات خوش است ...
                خیلی زیباست
                بابت انتخابش >>>> آفرین1392/02/15

              • فاطمه رهروی
                آهسته گفت: من که کبوتر نمی‌شوم
                اما دلم به دیدن گلدسته‌ات خوش‌ست
                1392/02/15

              • عباس انصاریباران گرفت - بغض خدا هم شکسته بود ...

                بسیار زیبا بود ...1392/02/15

              • محمدمهدی عبداللهیآهسته گفت: من که کبوتر نمی‌شوم
                اما دلم به دیدن گلدسته‌ات خوش‌ست1392/02/15

              • رضا حاج حسینیابری سپید از سر گلدسته می‌پرید:
                جمع کبوتران خوش‌آواز خودپرست

                آنها که فکر دانه و آبند و این حرم
                جایی که هرچقدر بخواهند دانه هست

                آنها برای حاجتشان بال می‌زنند
                حتا یکی به عشق تو آیا پریده‌است؟

                نگاه متفاوت و جسورانه ی خانم عباسلو تو این چند بیت قابل تقدیره، ولی به نظرم صحیح نیست.1392/02/16

              • ایمان کریمیشاید هم صحیحه !!
                مثل مجاورین حرم امام رضا که سالهاست از آقا روزی میخورن ولی خیلیاشون به گفته خودشون ماه ها میشه که تو حرم برا زیارت نمیرن.

                خیلی خوب ، خیلی 1392/02/18

              • ایمان کریمیشاید هم صحیحه !!
                مثل مجاورین حرم امام رضا که سالهاست از آقا روزی میخورن ولی خیلیاشون به گفته خودشون ماه ها میشه که تو حرم برا زیارت نمیرن.

                خیلی خوب ، خیلی 1392/02/18

              حمید فردوسی

              1392/02/15
              دستی ز کرم به شانه ما نزدی.....

              بالی به هوای دانه ما نزدی ......
              .
              دیریست دلم چشم به راهت دارد .....

              ای عشق، سری به خانه ما نزدی ........

              قیصر امین پور

              حمید فردوسی

              1392/02/15
              بشوی این گرد از آیینه خویش....

              به رغم عادت دیرینه خویش...

              رها کن اندکی آیینه ها را....

              دمی بنگر درون سینه خویش...

              قیصر امین پور

              حمید فردوسی

              1392/02/14
              چه خوبه بعضي وقتا سرمون رو از تو لاك خودمون در بياريم
              نگاه كنيم به اون بالا بالاها
              ببینیم داریم چیکار میکنیم
              با خودمون بگيم ...
              اِ اِ اِ ...! تو اينجا بودي خـــــــــــــدا ؟
              • عباس انصاریموقع گناه غیر از این طرف و آن طرف یک نگاه هم به بالا بیندازید ...
                او همیشه هست ...1392/02/14

              • رضا حاج حسینییه دفه فکر نکنیم خدا تو آسموناستاااااا1392/02/14

              • عباس انصاریخدا را در آسمان ها جستجو نکنیم
                او همین جاست
                از رگ گردن ...

                می دونم ...1392/02/14

              • رسول ضمیراناقتضای ادبیات شاعریست 1392/02/14

              حمید فردوسی

              1392/02/14
              گاهی شاید لازم باشد از یاد ببریم،... یاد همه ی آنهایی را که با نبودنشان... بودنمان را به بازی گرفتند...

              حمید فردوسی

              1392/02/02
              خدایــــــــا ...
              مـــا نمیتوانیــــم به راه راست بیایــــم
              تـو راه راست رو به سوی مـا خـم کن


              :)

              حمید فردوسی

              1392/02/02
              اين همه گفتيم از آقامون امام رضا (ع)

              دلم برای حرم خانم حضرت معصومه (س) خیلی تنگ شده

              باز دلم راهی قم میشود
              در حرم امن تو گم میشود

              عمه سادات سلامٌ علیک...
              • عباس انصاریمن هفته پیش قم بودم ...
                جای همه خالی ...1392/02/02

              • حسن بیاتانیتشریف بیارید خب...1392/02/02

              • رضا حاج حسینیهم آیاتی های عزیز! تشریف بیارید قم در خدمتتون باشیم. خوشحال میشیم.
                آدرس: قم، میدان معلم، کوچه ی بیت حضرت امام، بن بست دوم، منزل آقای هادی مقیسه.
                نیاز به هماهنگی قبلی نداره. در منزل ما به روی همه بازه1392/02/02

              • محمد هادی مقیسهبله بله خیییلی خوشحال می شیم حتما تشریف بیارید.1392/02/02

              • محمد هادی مقیسهکوچه منزل امام بن بست سوم سمت راست پلاک ۸۳
                اینهمه سور خوردی هنوز یاد نگرفتی؟1392/02/02

              • حمید فردوسی خيلي خيلي ممنون
                لطف دارین .
                خانم لطف کردن و طلبیدن ؛ چشم ، مزاحمتون میشیم1392/02/02

              حمید فردوسی

              1392/02/01
              عـشق تـنها ســـهم مرغ عشق نیست ،
              می توان عاشق شد و گنجشک زیست
              • عباس انصاریسنگ شاید ...
                ولی گنجشک ها دل دارند !
                اصلاح کنید ...
                سنگ مفت ...
                گنجشک نه !1392/02/01

              حمید فردوسی

              1392/02/01
              کاشکی میشد تو حرم با کفترات بپرم
              پیش تو پر بگیرم ازت خبر بگیرم
              -------------------------------------------------
              من که تو این سیاهی ها از همه رو سیاه ترم
              میون این کبوترا با چه رویی بپرم

              کلاغه فکر میکنه اونجا جای کفتراست
              میگه من کجا برم ؟ یه کلاغ که رو سیاست

              التماس دعا کبوترا

              تصویر من

              درباره من