دیری است که از دشنه و دشنام به دورم

شاعر: علیرضا بدیع

27 اردیبهشت 1391 | 1868 | 0
دیری است که از دشنه و دشنام به دورم
من ماهی خو کرده به این تُنگ بلورم

از دوستی دشمن و از دشمنی دوست
بی لذت گهواره پُر از ذلت گورم

پرورده ی نازم؛ چه نیازم به پری ها؟
حالا که خود ماه در افتاده به تورم

پیشانی ات ای دوست جهان تاب تر از پیش
آیینه ی مصداقم و وابسته ی نورم

نه غوره، نه انگور! شرابم بکن ای عشق!
نه بی نمکم این همه نه آن همه شورم

ای آینه! هم صحبت من باش که دیری است
بی سنگ صبور است دل تنگ صبورم
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.5 با 2 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.