ای قرمز مشوّش، در آبیِ رها!‏

شاعر: محمدسعید میرزایی

۰۵ تیر ۱۳۹۳ | ۹۶۲ | ۰

ای قرمز مشوّش، در آبیِ رها!‏

در آب رودخانه رسیدند انارها؟
 
باران شدی، گذشتی و رنگین کمان شدی
جاری شدی و رود شدی، تا به ناکجا
 
قرمز، کبود و نیلی محزونِ یک غروب
پرسیده ام همیشه از این رنگ ها، ترا
 
اما چهارشنبه لباس تو آبی است
با شال و چتر می کِشمت باز از ابتدا
 
یک چتر زرد، یک زن و یک جاده ی بنفش
در ایستگاه ـ منتظر یک غریبه تا...‏
 
اینجا ولی تمام شده رنگ های من؛
از این به بعد، محو شده زیر برفها
 
با دست های یخ زده در لا به لای برف
حالا منم به جستجوی ردی آشنا
 
بانویِ روزهای آبی و این روزها سپید!‏
رؤیای چارشنبه کجا و شما کجا؟
 
یک سال شد که منتظر چارشنبه ام
این هفته چارشنبه ندارد، برای ما؟
 
تقویم را ورق زدم اما نیافتم؛
باید چه کرد هفته ی بی چارشنبه را؟‏

محمدسعید میرزایی

  • متولد:
  • محل تولد: کرمانشاه
  • کارشناسی ارشد ادبیات فارسی از دانشگاه تهران
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.67 با 3 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.