که عشق، تهمت تازه به متّهم بزند

شاعر: محمدسعید میرزایی

۰۶ تیر ۱۳۹۳ | ۱۱۱۵ | ۰

 

نه من نمی خواهم ماه، از تو دم بزند!
و بی تفاوت، در شعر من قدم بزند!
 
نه هیچ دوست ندارم که بی جهت باران -
ببارد و کلمات مرا به هم بزند!
 
و هیچ اجازه ندارد، نسیم دیوانه
به هیچ چیز در این شعر، دست هم، بزند!
 
چرا که مرگ تو در انتهای این غزل است؛
- که عشق، تهمت تازه به متّهم بزند-
 
اگر چه هی عجله می کنی، ولی دستم-
نمی تواند اسم تو را قلم بزند
 
و حق ندارد، با من به جز تو هیچ زنی،
درون این غزل از مطلعش قدم بزند
 
کجاست مقطع آن؟ نه، نپرس، شاعرِ تو
نباید آن را در ذهن خود، رقم بزند:
 
........................................
........................................

محمدسعید میرزایی

  • متولد:
  • محل تولد: کرمانشاه
  • کارشناسی ارشد ادبیات فارسی از دانشگاه تهران
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 1 با 1 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.