ای عشق! روزگار در این فصل انجماد
تنها مرا به نام تو می آورد به یاد
دیگر به بی قراری خود خو گرفته ام
آری خوشا پرنده شدن در هجوم باد
فرزانگان اگر به خوش آوزگی خوشند
ما عاشقیم، عزت دیوانگان زیاد
بگذار شادمانه بخندم که از خودم
دیوانه تر سراغ ندارم در این بلاد
با خود بمان و در پی هم صحبتی نباش
مردم غریبه اند محمدسعید شاد