من به این هم وطنان مدیونم
از صمیمیتشان ممنونم
بس که بی غلّ و غش و یک رنگ اند
دوستدار ادب و فرهنگ اند
مردمی اهل دل و هشیارند
لطف خاصی به ادیبان دارند
قدر اشعار مرا می دانند
بعد مرگم همه را می خوانند!
تا بگویند که این نابغه بود
آدمی درخور و بی سابقه بود
گرچه افکار بدش ترک نشد،
حیف در حد خودش درک نشد
می توانست که شاعر بشود
قله ی شعر معاصر بشود
در شب شعر عروسش بکنند
کاش می شد بلوتوثش بکنند
داخل گوشی مردم باشد
پنج شب کیش و سه شب قم باشد
تا به این شیوه به جایی برسد
یا به یک نان و نوایی برسد
شاعری قابل و مطرح بشود
خامِ هر به به و چه چه بشود
توی هر کنگره تقدیر شود
با دو تا جایزه جوگیر شود
روز را با هیجان شب بکند
مدتی باد به غبغب بکند
نه به این شهرت بی مقدارش
نه به آن دردسر و آزارش
بی جهیزیه عروسم نکنید
من بمیرم ، بلوتوثم نکنید