جمع آیات

زِبر است
زمخت...
مادرم رنجورترین بابای دنیاست....
شب تیرگی اش را

به چشم های مادرم

زیبایی اش را

به خواب هایش بخشید ..

پیشانی پدرم

به هیچ درختی گره نخورد

و برف

تنها مزار خواهرم را سفیدکرد ...
  • گلستانهو برف تنها مزار خواهرم را سفید کرد...1392/02/13

  • فاطمه رهرویپیشانی پدرم

    به هیچ درختی گره نخورد
    1392/02/13

  • رسول ضمیرانزیبا بود
    فقط این رو دقیق نفهمیدم :
    " پیشانی پدرم

    به هیچ درختی گره نخورد"
    میشه توضیح بدید

    نمی دونم همون چیزی هست که فکر میکنم1392/02/13

  • محمدمهدی عبداللهی
    و برف

    تنها مزار خواهرم را سفیدکرد

    آفرین1392/02/13

  • حسن بیاتانیسلام و ارادت
    خیلی خوش اومدید به آیات غمزه...
    حتما مزار خواهرتون
    با رحمت خدا
    همیشه سفیده...1392/02/14

  • عباس انصاریبرف

    تنها مزار خواهرم را سفیدکرد ... 1392/02/14

  • مریم سادات حسینیسلام
    ممنونم از همه ی دوستان
    و اینکه منظورم از" پیشانی پدرم به هیچ درختی گره نخورد"
    شاید بشه گفت سبز بختی ، خوشبختی شایدهم... نمیدونم
    و ممنون آقای بیاتانی.
    1392/02/14

  • رسول ضمیرانتعبیر جالبی بود
    جای تحسین داره ... من بد برداشت کرده بودم
    آخه هنوز تازه واردم1392/02/14

آغوش گرمت برای تمام دردهایم باز است
آنکه تو را در نور یافت
در تاریکی هم میتواند...
  • رسول ضمیرانو در تاریکی نور را راحت تر میتوان یافت . . .
    زیبا بود1392/02/10

تصویر من

درباره من