جمع آیات

حمیده رضایی

1395/05/13
بر آیینه جمال داور صلوات
بر روشنی چشم پیمبر صلوات
بر حضرت معصومه فروغ سرمد
بر دسته گل موسی بن جعفر صلوات
میلاد حضرت معصومه (س) و روز دختر مبارک

حمیده رضایی

1395/03/02

    حمیده رضایی

    1394/09/21
    هنگام سرور کائنات است امشب
    اوقات گرفتن برات است امشب
    بفرست بر محمد صلوات
    زیرا که بهار صلوات است امشب

    ********

    مشکی از تن به درآرید ربیع آمده است
    خم ابرو بگشایید ربیع آمده است
    مژده ای ختم رسل داد که: آید به بهشت
    هر که بر من خبر آرد که ربیع آمده است

    حلول ماه ربیع الاول مبارک

      حمیده رضایی

      1394/09/20
      تو بـر زخـم دلـم باریده اى باران رحمت را / تو را مـن مـیشناسم، مـنبع پاک کـرامت را
      از آن روزى کـه حلقه بر ضریحت بست دستانم / دلم شـیدا شد و دادم ز کـف دامـان طاقت را . . .

      سلام شهادت امام رضا(ع) تسلیت باد. التماس دعا

        حمیده رضایی

        1394/09/10
        با اشکِ چشم غسل زیارت کنم حسین

        وقتش رسیده جان برود از تنم حسین

        حالا که باز هست دو دستم چه فایده؟

        دستی نمانده سینه برایت زنم حسین

        دیگر رسالتم که به پایان رسیده است

        بگذار کربلا بشود مدفنم حسین


        هر چه به من گذشت فدای سرت حسین

        معجر که هست روی سر خواهرت حسین


        بعد از تو گاه قافله سالار بوده ام

        گاهی سپر، طبیب، پرستار بوده ام

        هر جا برای حفظ امام زمانه ام

        زهرا میان کوچه و بازار بوده ام

        بی معجزه، بدون عصا، با قَدِ خَمَم

        موسی میانِ مجلس اغیار بوده ام

        چشم یزید کور شد از خطبه های من

        من ذوالفقار حیدر کرار بوده ام

        من پس گرفته ام عَلَم ِ ساقی ِتو را

        تا ساقی ات بداند علمدار بوده ام...

        علی اکبر لطیفیان

        سلام . اربعین حسینی بر دوستداران حضرتش تسلیت باد.

              حمیده رضایی

              1394/08/05
              ای نگاهت از شب ِ باغ ِ نظر ، شیرازتر
              دیگران نازند و تو از نازنینان ، نازتر
              چنگ بردار و شب ما را چراغان کن که نیست
              چنگی از تو چنگ تر ، یا سازی از تو سازتر
              قصۀ گیسویت از امواج ِ تحریر ِ قمر
              هم بلند آوازه تر شد ، هم بلند آوازتر
              گشته ام دیوان حافظ را ولی بیتی نداشت
              چون دو ابروی تو از ایجاز ، با ایجازتر
              چشم در چشمت نشستم ، حیرتم از هوش رفت
              چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر
              از شب جادو عبورم دادی و ، دیدم نبود -
              جادویی از سِحر چشمان تو پُر اعجازتر
              آن که چشمان مرا تَر کرد ، اندوه ِ تو بود
              گر چه چشم عاشقان بوده ست از آغاز ، تَر

              "علیرضا قزوه"
              • مرتضی افتخاریاصفهان غزلت ، آخر خاتم کاری ست
                به خود مشرق آیات تماشا که تویی1394/08/07

              حمیده رضایی

              1394/07/30
              تا دست بسته باز کنی مشت آب را

              داغت شکست هفت کمر پشت آب را


              نقش هزار زلزله بر شط پدید شد

              تا ریختی به روی زمین مشت آب را


              دستت به آب لب نزد و لب به آب ، دست

              حیران نهاده‌ای به لب، انگشت آب را


              از ساحل تو آب عطشناک می‌رود

              در حسرت لب تو طمع کشت آب را


              با آب دست و پنجه کمی نرم کرده، سخت

              مالیده‌ای به خاکِ ادب پشت آب را

              (سید شهاب الدین موسوی)


              السلام علیک یا ابالفضل العباس

              حمیده رضایی

              1394/07/27
              تصویر قشنگی است که در صحنه ی محشر...
              ما دور حسینیم و بهشت است که مات است...

              "السلام علیک یا ابا عبدالله"

              حمیده رضایی

              1394/07/22
              آقا سلام بر غزل اشک ماتمت
              بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
              چندی گذشت در غم هجران اشک تو
              پرمی کشید دل به هوای محرّمت

              فرا رسیدن ماه عزای اباعبدالله (ع) بر شما هم آیاتی های عزیز و دوستداران اهل بیت تسلیت باد.

                حمیده رضایی

                1394/07/09
                گل همیشه بهارم غدیر آمده است‏
                شراب کهنه ما در خم جهان باقى است

                خداى گفت که " اکملت دینکم " ، آنک‏
                نواى گرم نبى در رگ زمان باقى است

                قسم به خون گل سرخ در بهار و خزان‏
                ولایت على و آل ، جاودان باقى است

                گل همیشه بهارم بیا که آیه عشق‏
                به نام پاک تو در ذهن مردمان باقى است

                شاعر: ناشناس

                سلام عید ولایت بر شما هم آیاتی های عزیز مبارک.

                حمیده رضایی

                1394/06/17
                سلام. چرا اینجا اینقدر سوت و کوره؟هیچکس اینجا نیست؟

                حمیده رضایی

                1394/06/11
                پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم....

                با تو رازی دارم !..

                اندکی پیشتر اَی

                اَدم اَرام و نجیب ، پیش آمد!!.

                زیر چشمی به خدا می نگریست !..

                محو لبخند غم آلود خدا...! دلش انگار گریست ..

                نازنینم اَدم!!. قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید!!!..

                یاد من باش ... که بس تنهایم !!.

                بغض آدم ترکید، گونه هایش لرزید !!

                به خدا گفت:

                من به اندازه ی....

                من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...

                به اندازه عرش..نه ....نه

                من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، دوستدارت هستم !!

                اَدم، کوله اش را بر داشت

                خسته و سخت قدم بر می داشت !...

                راهی ظلمت پر شور زمین ..

                طفلکی بنده غمگین اَدم!..

                در میان لحظه ی جانکاه ، هبوط ...

                زیر لبهای خدا باز شنید ،...

                نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...

                نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...

                که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!

                نازنینم اَدم .... نبری از یادم ...


                شاعر:ناشناس

                  حمیده رضایی

                  1394/06/04
                  ای شه توس كه سـرچشمه ی الطاف خدایی
                  جـــان مــا بـــاد فـــدایت كــــه ولـــینعمت مــایی
                  میـــــوه ی بـاغ رســــالت شــــه اقــلیم ولایت
                  بـــحر مـــواج عـــلوم و كـــرم و لـــطف و رضـــایی
                  ما ضعـــیفیم و پنـــاهنده بـــدیـن حـصن ولایت
                  رحمتی كـــن به ضـــعیفان كــه مـعین الضّعفایی
                  ما گداییم و تو سلطان چه شود كز ره احسان
                  نــظر لــــطف و عنـــایت فـــكنی ســـوی گـــدایی
                  زد به نـام تـو خــدا سـكّه ی تسـلیم و رضــا را
                  كه تو شایسته ی این سكّه ی تسلیم و رضایی
                  گـــره از كـــار فـــرو بســته ی ما كـس نگشاید
                  تـــو مـــگر عقـــده زدلــهای ریشـــان بگشــــایی
                  كــوته از دامنت ای شــه منما دست "رسا" را
                  كه تــــواش ضـــــامن و فریـــــادرس روز جـــزایی


                  دكتر قاسم رسا

                    حمیده رضایی

                    1394/05/28
                    تا به کی ناله و فریاد که آن یار کجاست
                    همه آفاق پر از یار شد اغیار کجاست
                    آتش غیرت عشق آمد و اغیار بسوخت
                    چشم بازی که نبیند بجز از یار کجاست
                    سر توحید ز هر ذره عیان میگردد
                    پر نیازی که بود واقف اسرار کجاست
                    همه ذرات جهان آینه مطلوبند
                    خورده بینی که بود طالب دیدار کجاست
                    یوسف مصری ما بر سر بازار آمد
                    ای عزیزان وفا پیشه خریدار کجاست
                    عیسی خسته دلان میرسد از عالم غیب
                    سر بیمار که دارد دل بیمار کجاست
                    هر که بیدار بود دولت بیدار بود
                    دوست در جلوه ولی عاشق بیدار کجاست
                    از شراب شب دوشینه خماری دارم
                    ساقیا بهر خدا خانه خمار کجاست
                    چند گوئی که مگو سر غم عشق حسین
                    خود من سوخته را طاقت گفتار کجاست


                    حسین ابن منصور حلاج

                      حمیده رضایی

                      1394/05/24
                      ای آینه ی تقوی وی شاخه گل طوبی / هستی ز تو شد زیبا یا حضرت معصومه
                      از جود و سخای تو از لطف و عطای تو / قم گشته بسی احیا یا حضرت معصومه
                      ***

                      خاک قم گشته مقدس از جلال فاطمه / نور باران گشته این شهر از جمال فاطمه
                      گر چه شهر قم شده گنجینه علم و ادب / قطره‌ای باشد ز دریای کمال فاطمه

                      *** ولادت حضرت فاطمه معصومه (س) و روز دختر مبارک باد ***

                      به جان پاک تو ای دختر امام، سلام
                      به هر زمان و مکان و به هر مقام، سلام
                      تویی که شاه خراسان بود برادر تو
                      بر آن مقام رفیع و بر این مقام، سلام . . .

                      شاعر :نامشخص
                      • بهار ایمانی رادروز پسرم داریم؟1394/05/26

                      • عباس انصاریمی دونید چیه ؟
                        پسرها از لحظه ای که به دنیا میان مـــــــــــــــَــــــــــرد هستند
                        برا همین همون روز ولادت حضرت علی (ع) و روز مـــــَــــــرد براشون کافیه . دیگه نیازی به روز پسر نیست .1394/05/27

                      • بهار ایمانی رادیا شایدم احساس نیاز نکردن .باوجود این پسرای دور وزمونه که همشون دارن دختر میشن دیگه پسری باقی نمی مونه. (بلا نسبت شما البته) 1394/05/28

                      حمیده رضایی

                      1394/05/18
                      در عشق تو گاه بت پرستم گویند

                      گه رند و خراباتی و مستم گویند

                      اینها همه از بهر شکستم گویند

                      من شاد به اینکه هر چه هستم گویند

                      ***

                      رفتم به کلیسای ترسا و یهود

                      دیدم همه با یاد تو در گفت و شنود

                      با یاد وصال تو به بتخانه شدم

                      تسبیح بتان زمزمه ذکر تو بود

                      ***

                      تا مرد به تیغ عشق بی سر نشود

                      اندر ره عشق و عاشقی بر نشود

                      هم یار طلب کنی و هم سر خواهی

                      آری خواهی ، ولی میسّر نشود

                      ***
                      رباعیات ابو سعید ابوالخیر
                      • عباس انصاریسلام
                        خوب شد آخرش نوشتید "رباعیات ابو سعید ابوالخیر" وگرنه الان می گرفتند به جرم بی دینی 27 سال زندانتون می کردند !1394/05/19

                      • حمیده رضاییسلام آقای انصاری.مثل اینکه شما اسرار نهفته در این رباعیات رو درک نکردید وگرنه این اشعار عین دینداری و خداپرستیه. یا شاید من باب مزاح اینو نوشتید.حالا چرا 27سال؟؟!!
                        قسمتی از ترجیع بند معروف هاتف اصفهانی رو در جوابتون مینویسم:

                        هاتف، ارباب معرفت که گهی
                        مست خوانندشان و گه هشیار
                        از می و جام و مطرب و ساقی
                        از مغ و دیر و شاهد و زنار
                        قصد ایشان نهفته اسراری است
                        که به ایما کنند گاه اظهار
                        پی بری گر به رازشان دانی
                        که همین است سر آن اسرار
                        که یکی هست و هیچ نیست جز او
                        وحده لااله الاهو1394/05/19

                      • عباس انصاریسلام
                        مضمون را درک کردم
                        مزاحی بیش نبود

                        تو… تو دلت تاریکه…
                        تو دلت تاریکه!
                        ” توماشو ” نشی یه وقت بگیرن به جرم بی دینی بیست و هفت سال زندانت کنن؟
                        ما که ” اوربانوس هشتم ” نداریم تا که شفاعتت کنه!
                        به خدا ایمان داری؟!
                        خدا, تو جوانه انجیره
                        خدا, تو چشم پروانه است وقتی از روزنه پیله اولین نگاهش به جهان می افته…
                        خدا بزرگتر از توصیف انبیاست
                        بام ذهن آدمی, حیات خانه خداست,
                        خدا به من نزدیکه , همین قدر که تو از من دوری!

                        دکلمه تو دلت تاریکه از حسین پناهی
                        شعر مال خود مرحوم حسین پناهی هست یا نه را نمی دونم1394/05/22

                      ... ادامه ...

                      تصویر من

                      درباره من

                      • اهل*******,شیراز

                      • محل کار *******

                      • تحصیل در *******

                      • وبلاگ http//:mehraveh503.mihanblog.com

                      • وب سایت