با اشکِ چشم غسل زیارت کنم حسین
وقتش رسیده جان برود از تنم حسین
حالا که باز هست دو دستم چه فایده؟
دستی نمانده سینه برایت زنم حسین
دیگر رسالتم که به پایان رسیده است
بگذار کربلا بشود مدفنم حسین
هر چه به من گذشت فدای سرت حسین
معجر که هست روی سر خواهرت حسین
بعد از تو گاه قافله سالار بوده ام
گاهی سپر، طبیب، پرستار بوده ام
هر جا برای حفظ امام زمانه ام
زهرا میان کوچه و بازار بوده ام
بی معجزه، بدون عصا، با قَدِ خَمَم
موسی میانِ مجلس اغیار بوده ام
چشم یزید کور شد از خطبه های من
من ذوالفقار حیدر کرار بوده ام
من پس گرفته ام عَلَم ِ ساقی ِتو را
تا ساقی ات بداند علمدار بوده ام...
علی اکبر لطیفیان
سلام . اربعین حسینی بر دوستداران حضرتش تسلیت باد.