ای رفته از خانه ی من، می خوانمت عاشقانه
می خوانم از دل که شاید، برگردی امشب به خانه
بودی که مانند باران، این خانه یوییدنی بود
می آمد از جای جایش، هرشب صدای ترانه
بعد از تو پوسیدم ای جان، ای روحِ ناسازگارم
انگار هرگز نبوده، مرغی درین آشیانه
چشمم نیاسوده بی تو، چون در خیالم شبانگاه
زیبایی ات می نوازد، بر چشم من تازیانه
من ماندم و حسنِ یوسف* هر روز می شویم ای گل
گل های یوسف نشان را، با اشک خود دانه دانه
بی چشم هایت نشاید، این تشنه هرگز نپاید
می خوانم از دل که شاید، برگردی امشب به خانه
استاد مؤیدی عزیز