سلام
صرفا جهت تجدید روحیه ی شاعریم، بعد از مدتهای مدید، شعری جدید گفتم. ببخشید اگه شعرم بیشتر به هرزنامه شبیهه!
هر گاه یک نفر سخن لاف می زند
بی شک میان صحبت خود گاف می زند
روزی چهار لیتر هدر رفت آب اوست
آن که دم از نکوهش اسراف می زند
در وقت آزمون، وسط خال راستی -
آن کس که کج نرفته فقط صاف می زند
هر کس که خیمه زد به در درس تا سحر
وقت کلاس خسته شده، off می زند
از خستگی تمام شما چرت می زنید
از بس که حرف، شاعر حراف می زند
"فردا که بارگاه حقیقت شود پدید"
معلوم می شود چه کسی لاف می زند