جمع آیات

محمدعلی علمی

1395/12/10
سلام رفقا
من یه غزل دارم با مطلع

از بیشمار عطر خدا بوی گند را
ما برگزیده ایم همین یک برند را

اگر مصرع اول رو به:
جای هزار عطر خدا بوی گند را
تغییر بدم مشکل وزنی پیدا میکنه؟
  • علی جوادیسلام
    یعنی بوی گند یکی از بیشمار عطرهای خداست؟
    وزنش که به نظرم فرقی نمیکنه مثل همه1395/12/10

  • محمدعلی علمی
    سلام
    بخاطر اینکه این مشکل برطرف شه میخوام
    جای هزار عطر خدا رو جایگزین کنم، پس از نظر وزنی مشکلی پیدا نمیکنه؟1395/12/14

  • رضا حاج حسینیسلام.
    مشکل وزنی نداره
    بعد از عطر خدا یه ویرگول و بعد از بوی گند را سه نقطه بگذار که از کژتابیش کم بشه.1396/01/09

محمدعلی علمی

1395/11/03
روی زمین و بین ما گمنام بودی
بیش از همه پیش خدا بهنام بودی
من شک ندارم بعد از آنکه پر کشیدی
نزد شهیدان، کربلا یا شام بودی

سلام، به نظرتون مصرع آخر همینطوری باشه بهتره یا:
با دوستانت کربلا یا شام بودی ؟
  • حسن بیاتانیسلام آقای علمی عزیز. به لحاظ دستوری جمله ی آخر نیاز به "در" داره. یعنی باید بگی در کربلا یا شام بودی.... مثلا می شه گفت با دوستان در کربلا یا شام بودی...1395/11/04

  • محمدعلی علمیسلام بر آقای بیاتانی عزیز و بزرگوار، ممنونات1395/11/04

محمدعلی علمی

1395/08/12
مثل آن هشت سال تاریخی
جنگ را ما نکرده ایم آغاز
هشت سالِ دفاع جای خودش
جنگ با ما ادامه دارد باز

هم نوا با صدای آمریکا
مستند سازهای بی‌بی‌سی
ظالمانی که دستشان خونی ست
پشت مُد واژه دموکراسی

گرچه بر طبل صلح می کوبند
دائم آواز جنگ می خوانند
حامیان رژیم آل سعود
نگران حقوق انسانند

باز در این نبرد بی پایان
عاشقی بهترین عمل شده است
وسط چارپاره ام انگار
مطلع ناب یک غزل شده است

زیر بار ستم نخواهد رفت
ملتی که حسین را دارد
دل به دریای خون اگر زده ایم
کشتی نوح راه حل شده است

بازیِ برد بردِ ما یعنی
یا شهیدیم یا که پیروزیم
پس تعجب نکن اگر اینجا
مرگ احلی من العسل شده است

باز هم یک شهید آوردند
مادری رو سفید آوردند
بین لبخند و اشک و آه و نگاه
نوبت بوسه و بغل شده است

خوش به حال شهید راهی که
با چراغ حسین روشن شد
خوش به حال مدافعان حرم
سرنوشتی که حسرت من شد

    محمدعلی علمی

    1395/08/02
    روی لب بابا «حسین جان» است گویا
    در می زنند انگار، مهمان است گویا

    همسایه قدری قیمه نذری به من داد
    او ارمنی امّا مسلمان است گویا

    هرچند دیشب مادرم را روضه بردم
    امّا هنوز از روضه گریان است گویا

    مقتل نوشته: هلهله کردند امروز
    عید است شاید، عید قربان است گویا

    در راه هیئت خواهرم محکم زمین خورد
    می گفت: زینب هم پریشان است گویا

    ما سینه زن های برهنه بی گناهیم
    آقایمان امروز عریان است گویا

    مدّاح جای ربّنا، لبّیک میگفت
    وقت گذشتن از دل و جان است گویا

    باید برای غربت مهدی دعا کرد
    گاهِ اجابت، گاهِ باران است گویا

    چون شمع می سوزیم و قطره قطره قطره...
    در شهر ما شام غریبان است گویا

    سلام دوستان، به نظرتون "گویا" ها "انگار" شه خوش خوان تر و بهتر میشه این شعر؟
    • حسن بیاتانیسلام. این که هنوز تردید دارید که کدوم بهتره معناش اینه که از ردیف اون طور که باید کار نکشیدید. ردیف باید طوری جا بیفته که نشه با هیچ کلمه ای جایگزینش کرد. حتی اگه اون کلمه مترادف باشه1395/08/03

    • محمدعلی علمیسلام آقای بیاتانی عزیز، خیلی ممنون از اشاره و راهنماییتون1395/08/05

    محمدعلی علمی

    1395/07/20
    بین اوراق دفتر تاریخ
    نسل ما را چه سرنوشتی بود
    دین و دنیایمان جهنم شد
    کاشکی بینمان بهشتی بود

    انقلابی دوباره باید کرد
    هر کسی در اسارت خویش است
    بین ما «ما» دوباره گم شده است
    راه سختی هنوز در پیش است

    ما غریب است و باز می‌پرسد
    از کس و ناکس آن نشانی را
    بر خیابان اگر چه میبیند
    نام مرحوم طالقانی را

    درد وقتی که درد بی دردی ست
    نسخه ها اشتباه و سرسری است
    دست ناپاک و فکر بعضی ها
    عکس اندیشه مطهری است

    انقلابی دوباره باید کرد
    انقلابی درون تک تکمان
    من و تو پایه های این وطنیم
    من و تو که نمیگزد ککمان

    بگذرم حرف ها بماند باز
    بی شکیبم هنوز، میبینی؟
    خوش به حال تو که شهید شدی
    خسته ام مرتضای آوینی

    محمدعلی علمی

    1395/06/09
    صبحی که فرجام شب است و دولتی دیگر
    مهری که می آید پس از شب های شهریور

    باید که رسم شب نشینی را رعایت کرد
    -موسیقی متن غم انگیز همایونفر-

    با شعرهای حافظ و سعدی و مولانا
    با شعرهای کدکنی و سایه و قیصر

    شب می رود قدری صبور و مهربان باشیم
    تا صبح راهی نیست در آغوش همدیگر

    هم زیستی و مهربانی اول راه است
    راهی که باید طی شود تا پلّه آخر

    محمدعلی علمی

    1395/04/30
    در مشعر تو وقوف هم دیدنی است
    بازی من و حروف هم دیدنی است
    ای ماه شب چهارده گاهی هم
    روبند بزن خسوف هم دیدنی است

    (مشکل وزنی نداره آیا؟)
    • حسن بیاتانیسلام و ارادت. وزن درسته... خودتونم کار درستید... رباعی هم خیلی خوبه... به نظرم فضای مصرع دوم با بقیه ی شعر متفاوته1395/04/31

    • محمدعلی علمیسلام بر آقای بیاتانی عزیز و بزرگوار، ممنونات...1395/04/31

    • الهه عارفاي ماه شب چاردَهَم گاهي هم

      اينجوري وزنش درست ميشه
      فضاسازيش در بيت دوم زيباست
      1395/05/06

    • محمدعلی علمیممنون خانوم عارف، آريالای بیاتانی فرمودن مشکل وزنی نداره که (؟!)1395/05/17

    • رضا مهدی زادهایراد وزنی ندارد(!)
      خیلی هم لذت بردیم1395/05/31

    محمدعلی علمی

    1395/04/11
    سنت منحط کلیسا و
    پایه های تمدن وسترن
    جنگ های جهانی و بشر
    پیشرفته در این جهان مدرن

    حامی انتخاب آزاد و
    دشمن صلح و دشمن جنگند
    عصر ما عصر گفت و گو بود و
    رومی روم و زنگی زنگند

    ما به ساز جهان نرقصیدیم
    که جهان جای بهتری شود و
    با هزار آرزو دعا کردیم
    کاش دنیای بهتری شود و

    مینشینیم روی کاناپه
    خسته از زندگی ماشینی
    باز هم توی قاب تلویزیون
    نعش یک کودک فلسطینی

    نقد و نظر؟
    (دوستانی که قم تشریف دارید، اگر فقط یه جلسه شعر بخوام شرکت کنم کجا رو پیشنهاد می کنید؟)
    • حسن بیاتانیبه به . به سلامتی کی تشریف میارید؟
      ماه مبارک که جلسات قم به نظرم تعطیل باشه... جلسه ی استاد مجاهدی هس. جلسه ی اقای حسینی و جلسه ی اقای برقعی... به قول آخوندا القرعه لکل امر مشکل... یعنی شیریا خط کن ببین کدومشو بری...1395/04/12

    • حسن بیاتانیالبته روایت بود...1395/04/12

    • محمدعلی علمیسلام مجدد، هر زمان که جلسات تشکیل شه و قم باشم و استاد بیاتانی اذن بدن
      خیلی ممنون آقای بیاتانی :) خودتون جایی جلسه ندارید؟ کجا رو پیشنهاد می کنید؟
      کدوم جلسه آموزشی تره و وقت بیشتری صرف خوندن اشعار و نقد کردنشون میشه؟
      شایدم سه تا جلسه رو اومدم و بعد انتخاب کردم یا قرعه زدم :)
      فقط زمان و مکان جلسات رو می فرمایید؟1395/04/12

    • رضا حاج حسینیبنده اون زمانی که قم بودم از استاد حسینی خیلییییی استفاده کردم. پیشنهاد میکنم فیض علمیشون رو از دست ندید.1395/04/12

    • حسن بیاتانیهر موقع تشریف آوردید اطلاع بدید قدمتون روی چشم. بنده افتخار شاگردی در جلسه ی آقای حسینی و گاهی هم استاد مجاهدی رو دارم
      ۰۹۱۹۳۵۰۱۱۴۶1395/04/12

    • محمدعلی علمیممنون از راهنماییتون آقای حاج حسینی
      ممنون آقای بیاتانی، ان شا الله مزاحمتون میشم1395/04/12

    محمدعلی علمی

    1395/04/10
    دیوار ندبه را همه تقدیس می کنند
    با ادکلن حواس مرا خیس می کنند

    بازی شروع می شود و باخت حق ماست
    یک کشور جدید که تاسیس می کنند

    -یک عده خوش خیال در این عصر گفت و گو!
    فکری برای توبه ابلیس می کنند-

    نوزادها نیامده فریاد می زنند
    اما همه مقابلشان هیس می کنند

    در بیت‌لحم با دو سه تا شمع عده ای
    فکری برای غربت پاریس می کنند


    مصرع دوم بیت چهارم بشه
    مزدورها مقابلشان هیس می کنند بهتره یا همینطوری که هست؟
    • محمدعلی علمیبیت چهارم مشکل وزنی نداره؟1395/04/10

    • حسن بیاتانیسلام برادر. طاعات قبول. ماجور باشید . قافیه های تر و تازه ای آوردید و خب هم جا انداختیدشون
      مشکل وزنی ای وجود نداره. به نظرم اما همه بهتره...1395/04/10

    • محمدعلی علمیسلام استاد:)
      خیلی ممنون از راهنماییتون آقای بیاتانی عزیز و بزرگوار1395/04/11

    • رضا حاج حسینیخیلی خوبه. آفرین...1395/04/12

    • محمدعلی علمیخیلی ممنون آقای حاج حسینی1395/04/12

    محمدعلی علمی

    1395/04/04
    سهم هر کس معیّن است اینجا
    سهم تو چکمه های سربازی ست
    توی این شهرِ قصّه خواهی مُرد
    زندگیمان شبیه یک بازی ست

    صف اول برای سربازان
    من و تو مهره های شطرنجیم
    عمری از دست دشمن و حالا
    عمری از دست دوست می رنجیم

    رفته بودی که خدمتی شاید...
    رفته بودی که زود برگردی
    مادرت وان یکاد می خواند و
    با هزار آرزو سفر کردی

    از فراقت شکسته شد پدر و
    چشم بر راه مانده تا برسی
    جای آغوش باز و چشم پدر
    نکند که به گوش ما برسی

    پدرت چند باره می شکند
    بی پسر..، بی پسر شدن بی تو
    مادرت پیر و پیرتر شده است
    شرم دارد از او وطن بی تو

      محمدعلی علمی

      1395/03/06
      نرسیدیم اگر به آزادی
      توی این شهر بی حساب هنوز
      شاید این راه...، نه! ترافیک است
      در خیابان انقلاب هنوز

      عده ای بین راه پیچیدند
      عده ای بین راه لو رفتند
      عده ای با خودی نجوشیدند
      پیش دشمن تلو تلو رفتند

      توی گوشم صدای آمریکاست
      مثل یک مرد مرده آرامم
      پیش چشمم شکنجه شد ایران
      آخرین شعر بی سرانجامم...

      ...را به نام تو می زنم سید
      که به ما راه را نشان دادی
      عمری از کربلا نوشتی تا
      عاقبت توی فکه جان دادی

      از صدایت همیشه می ترسند
      این جماعت، جماعت قرتی
      قلمت را شکسته می خواهند
      وارثان نماد liberty

      تو رسیدی به مقصد و ممنون
      که به ما راه را نشان دادی
      ما ولی در اسارت خویشیم
      نرسیدیم اگر به آزادی

        محمدعلی علمی

        1395/02/21
        به آیه آیه توحید یاد کرده قسم را
        برای خاطر لیلا شکسته است صنم را

        اگر چه ذبح عظیم است، بین معرکه گفته:
        قبول می کنی از ما همین فدایی کم را؟

        دلی صبور و زبانی شکور...، گاه بلا هم
        کسی ندیده به ابروی آن مخدره خم را

        کسی که معدن صبر است و عشق و عزت و ایمان
        به دوش می کشد از کودکی لوای الم را

        چقدر لاله شکفته است در قبیله مجنون
        نگاه کن سر سرخ مدافعان حرم را

        محمدعلی علمی

        1394/12/16
        پندار چنین است که عاشق شده ایم
        عاشق چه بگویم که منافق شده ایم!

        با خرقه تزویر و سخن های دروغ
        شاگرد بد امام صادق شده ایم

        با پای حقیقت از حقیقت دوریم
        در محضر عشق، عبد آبق شده ایم

        مومن مرآة مومن است* امّا ما
        یک عمر فقط آینه دق شده ایم


        *: چو مومن هم ز اسمای الهی است
        چنانکه آخر حشرت گواهی است

        تو مومن باش و پس میباش آمن
        که مومن هست خود مرآت مومن

        تو در او عین خود بینی مقرر
        به بیند صورتش در تو مصور

        به بیند در تو اسماء و صفاتش
        تو خود را نیز در مرات ذاتش

        (حسن حسن زاده آملی)

        محمدعلی علمی

        1394/12/05
        آتش
        پر پروانه
        بسم الله
        کوچه
        یک چادر خاکی و غربت، آه، کوچه
        از کوچه ها باید بپرسم ماجرا را
        مادر زمین خورده میان راه کوچه؟
        • رضا سهرابیسلام برادر

          قبول باشه...
          در فکر اینم که کلا پایه های دوربین شاعرانگیم رو جمع کنم و از منظری دیگه به قضایا نگاه کنم...
          شاید منظری غیر از کوچه...غیر از در...غیر از درد
          شاید از منظر عزت...

          شاید هامو جدی نگیر برادر...از حتما ها هم چیزی عایدمان نشده چه رسد به...!

          التماس دعا1394/12/17

        • محمدعلی علمیسلام آقا رضا
          خیلی هم خوب
          با آرزوی توفیقات روز افزون
          نگاه توست که رنگ دگر دهد به جهان.. التماس دعا..1395/01/07

        محمدعلی علمی

        1394/10/14
        توی مقیاس دیو و دد بودن
        چیست معنای خوب و بد بودن؟

        بغض کردم سکوت انسان را
        توی مقیاس دیو و دد بودن

        زندگی را دوباره معنا کن:
        بازی عشق را بلد بودن

        جلوی رود خون مظلومان
        لذت تا همیشه سد بودن

        پا گذارید روی نعش نمر
        مرگ یعنی که تا ابد بودن...

          محمدعلی علمی

          1394/10/04
          از بی شمار عطر خدا بوی گند را
          ما برگزیده ایم همین یک برند را

          -حالا که رازها همه در سینه مانده است
          محکم کنید سوتین و سینه بند را-

          در عصر ما به ما فقط عکاس گفته است
          در آتلیه لفظ شریف بخند را

          سرد است فصل رابطه اینجا و این زمان
          تا کی ادامه می دهد اینسان روند را؟

          ایران! بگو چگونه پر از لاله هشت سال
          کم کرده بود خاک تو روی هلند را

          در پیچ و تاب عصر گذار است این دیار
          باور کنید مثل همیشه چرند را

          غم می خورم و تلخی چایی و حسرت
          یک زندگی شبیه به یک حبه قند را


          خوشحال میشم نقد و نظر دوستان رو بشنوم و بخونم، مخصوصا در مورد حذف یا عدم حذف بیت دوم از شعر، خودم ایهام مصرع اول بیت دوم رو دوست دارم که به واسطه مصرع دوم پر رنگ تر میشه، اما شاید حداقل نقدی که به مصرع دومش وارده پر کردن وزن با دوتا لفظ مترادف باشه.. و البته نشستن یا ننشستن بیت در شعر و ...
          • حسن بیاتانیسلام برادر. همون روز که توی دفتر اشعار گذاشتید دوست داشتم در موردش بنویسم براتون مجال نشد... امیدوارم به زودی بتونم....1394/10/04

          • محمدعلی علمیسلام استااااد!! :) پیشاپیش تشکر میکنم، و البته میدونم که قراره با دقت نظرتون بزنید داغون کنید شعر رو، و صد البته که خوندن نقدهای شما برام لذت بخش و مفیده..1394/10/04

          • رسول ضمیرانشعر برهنه نیست؟
            :|
            استاد بیاتانی1394/10/04

          • رضا حاج حسینیسلام...

            گاهی بد بودن یه بیت، زیبایی بقیه ی ابیات رو تحت الشعاع قرار میده و لذت این ابیات زیبا رو از آدم میگیره.

            خیلی سعی کردم چشم ببندم بر مصرع دوم تا بتونم زیبایی بیت سوم و پنجم رو حس کنم.
            خیلی...

            حتما بیت دوم رو حذف کنید. در مکالمه محاوره عادی هم آدم با شرم و حیا اسم چنین چیزایی رو میاره. چه برسه در شعر که ادب و ادبیات در اوج باید خودشو نشون بده.. اصلا خوب نیست... اصلا1394/10/05

          • محمدهادی علی بابائیملاک خانواده است!
            اگر روتون میشه جلو اهل منزل این بیت رو بخونید حتمن نگهش دارید :|||1394/10/05

          • محمدهادی علی بابائیدر ضمن: اینجا خانواده رد میشه! :|||1394/10/05

          • محمدعلی علمیسلام آقای حاج حسینی، ممنون از دقت نظرتون و چشم پوشی و ...
            خوب بودن یا نبودن این بیت برام روشن نبود، به همین خاطر این بیت رو از دفتر اشعار حذف کردم تا اینجا در موردش گفت و گو کنیم، چه بسا از پس رابطه طولی ابیات هم اونطور که باید بر نیومدم، و چه بسا نقد آقای ضمیران هم به جا باشه، ضمن تشکر از ایشون و آقای بابایی، البته له و علیه این بیت و کلا اینطور واژه گزینی ها حرف هایی شنیدم اما کم شنیدم، البته استفاده بدون دلیل و یا با دلالت های سطحی و اروتیک و ... رو خودمم نمی پسندم، چه بسا اگر خانواده ای اهل ادبیات باشن و یا حتی توی برخی جمع های ادبی با شناخت متقابلی که هست ابایی نداشته باشم از خوندن و نوشتن این بیت مثل همینجا... (از قضا این بیت نقد مفهومی رو پر رنگ می کنه که درمواجهه با خود این بیت هم رخ می ده)
            کلیتش رو با کمال میل می پذیرم ازتون، و چه بسا با کمی تردید در مورد همین بیت هم باهاتون همدل باشم1394/10/05

          • حسن بیاتانیسلام مجدد
            . طبق معمول جسارت های شاعرانه در شعر شما قابل ستایشه. این جسارت ها در این شعر بیشتر خودشو در انتخاب قوافی نشون می دن. با نگاهی به قوافی این شعر، انتظار می ره که مخاطب یا با یک شعر طنز مواجه بشه و یا با یک شعر اعتراضی شدیدالحن که دومی یعنی اعتراض مورد نظر شاعر بوده. اولین نکته ای که به نظرم توی ذوق می زنه پراکندگی واژه های فخیم در شعر در کنار واژه های جسورانه ی قافیه است. شما واژه ها و ترکیب های فخیمی مثل بی شمار، عطر خدا، برگزیده ایم، عصر ما، فصل رابطه، پیچ و تاب،باور کنید و... رو بذارید کنار بوی گند، برند، هلند، آتلیه و... با دو سنخ واژه در شعر مواجه هستیم که فضای دوگانه ای رو در شعر ایجاد کردند... نکته ی بعد که لااقل برای بنده آزار دهنده ست اینه که تقریبا در همه ی ابیات درجه ای از ضعف تالیف یا ابهام عارضی دیده می شهکه در تک تک ابیات می شه توضیح داد این موضوعو اما خب طول می کشه.به عبارتی خیزشهای جسورانه ی شاعر عمدتا به دلیل ناکامی های دستوری منجر به اتفاقات ماندگار نشده اند... (اوه چقد با کلاس حرف زدم:)
            من هیچ وقت توصیه ای نمی کنم که جلوی جسارتهای شاعرانه رو بگیره اما وقتی یک واژه در شعر بدون دلالت هنری حضور پیدا کنه باید منتظر آماج نقدها هم باشید. نظامی تعابیریو در شعرش وارد کرده که از بیت دوم شما به مراتب هنجارشکنیش بیشتره
            منتهی بیان هنرمندانه ی شاعر روی این هنجارشکنی سایه انداخته... من از ذکر شاهر مثال معذورم... بر شما باد مطالعه ی نظامی1394/10/09

          • محمدعلی علمیسلام بر آقای بیاتانی عزیز و بزرگوار
            خیلی خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید
            چند بار خوندم نقدتون رو، تشکرات
            بر من باد مطالعه نظامی..1394/10/09

          محمدعلی علمی

          1394/08/16
          می ترسم از سیلی و سنگ و زخم سینه
          از کوچه های کوفه و شام و مدینه

          از روضه های زینب و بند و اسارت
          از مقتل و شعر و سخن در این زمینه

          از بارش تیر نگاه و فحش و طعنه
          از غربت و بغض و غم بانو سکینه

          می ترسم از ابن زیاد و نوچه هایش
          از خیزران و مستی و طغیانِ کینه

          از معجری که دست یک مرد حرامیست
          در شعر می ترسم همیشه از قرینه

          این شعر دو سال پیش سروده شده، خوشحال میشم نظر دوستان رو بدونم در موردش
          • رضا حاج حسینیآقای علمی عزیز.
            ان شاءالله قبول باشه.

            اما فکر میکنم نسبت به کارای دیگه تون از قوت کمتری برخورداره.
            یکی از علت هاش عطف های مکرره.

            استفاده از واژه ها در قالب عطف، بایستی دلیل داشته باشه. وگرنه حس میشه صرفا وزن پر کن هستند.1394/08/23

          • محمدعلی علمیخیلی ممنون آقای حاج حسینی1394/08/24

          محمدعلی علمی

          1394/07/20
          غیر از تو در این زمانه دلداری نیست
          پیمودن راه عشق اجباری نیست

          پیمودن راه عشق دل می خواهد
          غیر از تو در این زمانه دل داری نیست

          با چاه بگو درد و دلت را سید
          با چاه بگو، که دیگر عماری نیست

          اینبار که کوه می روی آقا جان
          از کوه بپرس که: مرا یاری نیست؟

          چندین دفعه بدون شک خواهد گفت
          در پاسخ این سوالتان: آری نیست
          • رضا حاج حسینیسلام

            آفرین. شعر خیلی خوبی بود.

            با چاه بگو درد و دلت را سید
            با چاه بگو، که دیگر عماری نیست

            خیلی خوب ...
            اما "ع" در "عماری" خارج از وزنه...1394/07/22

          • محمدعلی علمی
            سلام
            ممنون آقا رضا

            متوجه نشده بودم، بازم ممنون
            1394/07/22

          محمدعلی علمی

          1394/07/12
          مظلومی باز تشنه یاری بود
          سر خط خبرها همه تکراری بود
          سرگرمی دشمنان حق، حق کشی است
          در راه منا حقیقتی جاری بود

            محمدعلی علمی

            1394/06/31
            با قدم هایش زمین را آسمانی می کند
            کودکی زیبا که در صحرا شبانی می کند

            هم امانت دار مردم، هم صداقت پیشه است
            نوجوانی که از ارزش پاسبانی می کند

            بارها دیدند او در دامن کوه حرا
            دست در دست خدا دارد جوانی می کند

            تا به انسان رسم انسانی بیاموزد خدا
            با همین انسان ترین انسان تبانی می کند

            از بهشت انس تا صحرای سوزان حجاز
            آمده در بین مردم زندگانی می کند

            چند روزی که به مهمانی دنیا آمده است
            در لباس میهمانی میزبانی می کند

            خشم می گیرد به روی جهل و ظلم و تفرقه
            با یتیمان و فقیران هم زبانی می کند

            رحمة للعالمین است و برای اینکه از
            این بشر انسان بسازد جان فشانی می کند

            رحمة للعالمین یعنی نه تنها دوستان
            بلکه او با دشمنان هم مهربانی می کند

            آخرین فرزند او یک روز می آید و این
            عشق به حق و حقیقت را جهانی می کند

            هم خلیل و هم کلیم و هم مسیح و مصطفی است
            آری آری چون که صد آمد نود هم پیش ماست


            اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
            • حسن بیاتانیسلام و ارادت... چقدر اتفاق خوب توی این شعر بود... یه جاهاییشو با عجله سرودید. حیفه به نظرم1394/07/01

            • محمدعلی علمی
              سلام بر آقای بیاتانی عزیز و بزرگوار
              خوشحال میشم نقص های شعر رو گوشزد کنید یا در صورت امکان خودتون بر طرف کنید و اگه لازم می بینید بیتی اضافه کنید :* :) ;)
              1394/07/01

            • حسن بیاتانیسلام. واقعا تصورتون در مورد من چیه؟:) من الان چه جوری ام؟1394/07/02

            • خیالِ کج

              یه پسر سبزه مو کوتاه تو دار کمی مرموز طناز باطنی(درگیر حجاب) رند با یه شلوار شبه جین آبی کم رنگ!! 1394/07/02

            • محمدعلی علمیسلام، تصور من از شما یه شاعرِ که قبل از شاعر بودن انسانِ، و در حالیکه از خیلی از شاعرا شاعرتره، اهل ایش و پیش و ادا و اصول مثلا شاعرانه هم نیست :)

              خیال کج! :))1394/07/02

            • محمدعلی علمیحداقل ابیاتی که مد نظرتون هست رو بگید
              بیت پایانی هم مد نظرتونه؟1394/07/02

            • حسن بیاتانیمن از بچگی آرزوم بود یه همچین تصوری از من داشته باشید:)) ممنون1394/07/03

            • حسن بیاتانیچشم ایشالله یه نکاتی هست عرض می کنم1394/07/03

            • رضا حاج حسینیاووووفففف... عجب تصوری

              نظر منم در موردت عوض شد. چند وقتی بود تمرین کرده بودم بهت نگم استاد. ولی دیگه مجبورم...

              آااااه استاااااااااااااااااااااااااااااااااد...1394/07/04

            • رضا حاج حسینیبه خلاف آقای خیال کج، من تصورم این نیست که شلوار شبه جین پوشیده باشه.

              نمیدونم چرا همیشه تو تصورات من شلوار کردی پوشیده.1394/07/04

            • خیالِ کج
              آخه من هر وقت دیدمش با همون شلوار آبی کم رنگه بوده! همیشه هم اولین چیزی که نظرمو جلب کرده همون بوده!1394/07/04

            • حسن بیاتانیکدوم شلوار؟ من اصلا شلوار آبی ندارم1394/07/04

            • حسن بیاتانیآها یادم اومد. عاریتی بود اون:)1394/07/04

            • محمدعلی علمیآقای بیاتانی من منتظرما :)1394/07/10

            • حسن بیاتانیسلام برادر. شرمنده دیر شد..توی دفتر اشعار ارسالی براتون نوشتم یه چیزایی1394/07/19

            • محمدعلی علمیممنونات1394/07/20

            ... ادامه ...

            تصویر من

            درباره من

            • اهل*******,

            • محل کار

            • تحصیل در

            • وبلاگ

            • وب سایت*******