جمع آیات

آزاده احمدیان

1392/04/15
کارت پستال جدید آقای ضمیران که چون تو صفحه ی خودشون تراکم بود اینجا گذاشتن
  • احسان کاوهسلام
    ممنون از لطف شما آقای ضمیران و خانم احمدیان1392/04/16

  • رسول ضمیرانسلام آقای کاوه
    سلامت باشید . . . اصلا قابل شما رو نداشت .
    موفق باشید1392/04/16

آزاده احمدیان

1392/04/12
چادرم را بوسیدی
ایمانم
آبرو گرفت...
  • رسول ضمیرانآفرین1392/04/12

  • امیرحسام یوسفیتا اینکه نم لبهایش
    برای بوسه به چادرم رسید
    ایمانم آبرو گرفت1392/04/12

  • عباس انصاریاحسنت1392/04/12

  • رسول ضمیرانعباس کیف میکنی چه شهر شاعرخیزی داریم1392/04/12

  • رسول ضمیرانعباس جان کلا دامغان شاعرهای بزرگی داشته
    منوچهری - علی معلم - خانوم احمدیان

    """""""""""""""" من """"""""""""""""""

    1392/04/12

  • آزاده احمدیانما که به شما نمی رسیم آقای ضمیران ....1392/04/12

  • رسول ضمیرانشما بزرگوارید ...
    ما خیلی خیلی کوچیکتر از این حرفاییم .
    شما کجا و ما کجا1392/04/12

  • محمدرضا محمدی.شیداشیدا،بداهه :
    اشک هایش را
    به چادرش بخشید
    تا شکوفه هایش
    وقت نماز
    گلستان بشوند...1392/04/12

  • آزاده احمدیانقشنگ بود آقای شیدا....ارادت داریم آقای ضمیران این انجمن ادبیا رو میرید؟1392/04/12

  • رسول ضمیرانمحمد رضا جان واقعا عالی ...
    ---------------------------
    نه خانوم احمدیان ، شما چه طور؟1392/04/12

  • محمدرضا محمدی.شیداکدومشون؟؟؟کدوم شهر؟؟؟1392/04/12

  • محمدرضا محمدی.شیدااهل کاشان اینجاست
    یاد سهراب اینجاست
    خواهشا به رخ نکشید شارعان شهرتان را
    اهل کاشان اینجاست
    بزارید من که آف شدم
    با هم کل کل کنید.
    1392/04/12

  • رسول ضمیرانشرمنده فایل حجمش زیاد بود attach نشد.
    این لینک دانلودش هست
    دانلود کنید
    بعد من سعی میکنم یه فایل آموزشی براتون بفرستم .
    این لینکش هست :
    http://www.downloadha.com/1388/09/%D9%85%D8%AF%D9%8A%D8%B1%D9%8A%D8%AA-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%8A-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-acdsee-pro-v3-0-386/1392/04/12

  • آزاده احمدیانمن قبل کنکورم ی مدت رفتم بعدشم که کنکور و انتخابات بود و هممون درگیر بودیم بعدم رفتم کربلا...کلا می خواستم برم اما نشد...چند نفر هستن که شعراشون عاالیه:) 1392/04/12

  • رسول ضمیرانخیلی دوست دارم برم . . .
    ولی یه مشکلی هست که سبک کارشون رو که شنیدم نمی پسندم .
    1392/04/12

آزاده احمدیان

1392/04/11
این تاول ها آبروی پاهایم شدند
برای آن روز که
تُكَلِّمُنا أَيديهِم وَتَشهَدُ أَرجُلُهُم بِما كانوا يَكسِبونَ...
  • امیرحسام یوسفیقال رسول الله(ص):
    يَابْنَ مَسعُودعَلَيْكَ بِحِفْظِ لِسانِكَ فَاِنَّ اللهَ تَعالیٰ يَقُولُ:
    «اَلْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلي اَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا اَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ اَرْجُلُهُمُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» . سوره يس آيه 65
    «امروز دهان‌هاشان را مهر و موم می‌كنیم.و دست‌هاشان با ما سخن می‌گویند و پاهاشان بدانچه كرده اند گواهی می‌دهند».
    يكي از چيزهايي كه بشر را گرفتار كرده زبان است. هيچ عضوي به قدر زبان براي صاحبش دردسر درست نمي كند.1392/04/11

  • آزاده احمدیانزبانم را دوست دارم وقتی صدایش می زند:حسین آرام جانم.....1392/04/11

  • امیرحسام یوسفیاین عشق الهیست1392/04/11

  • فاطمه دریاییخوش به سعادتتون...1392/04/11

آزاده احمدیان

1392/04/11
سهراب گفت:
ماه
بالای سر تنهایی ست

#
و تو ماه بنی هاشمی...
  • رسول ضمیرانجلوه کن در دلِ شب صورت مهتاب بکش

    خَم بیانداز به ابرویت و محراب بکش

    فکر ما نیز بکن، شانه مزن مویت را

    عاشقان را به سر ِ دار ِ پُر از تاب بکش
    web : http://rezaghorbani7070.blogfa.com/post/16331392/04/11

  • رسول ضمیرانشاعر : محمد رسولی1392/04/11

  • آزاده احمدیانداشت دریا ز تشنگی می مرد
    کاشکی او عموی دریا بود....1392/04/11

  • امیرحسام یوسفیبه اذن زینب کبری رود به سمت فرات
    سلامتی عموی رقیه جان صلوات...1392/04/11

  • امیرحسام یوسفیآنقدر چشمان تو زیباست آقا بر سرش
    ابروانت را به جان یکدگر انداختی1392/04/11

  • آزاده احمدیانآدم وقتی چادرش هنوز بوی حریم سقا را بدهد دل نازک تر میشود ...ا ش ک1392/04/11

آزاده احمدیان

1392/04/10
من دلم خانه ای را می خواهد
که مردش تو باشی،زنش من
که من صبح پلک هایت راببوسم و بیدارت کنم
که تو اخم کنی و بخواهی بخوابی
که من برایت چای بریزم و لباسهایت را اتو کنم
و تو موهایم را شانه کنی و گل سر قرمزم را ببندی به موهام
که بدرقه ات کنم و دلم لک بزند برای لبخندت
که تنم بوی تو را بدهد ...و از دلتنگی یواشکی لباسهات را بغل کنم و اشک بریزم
که منتظرت باشم
که تو وقتی میایی دلت نه ناهار بخواهد نه چای نه استراحت
فقط مرا بخواهد
...
که شانه هایت را بمالم که خستگی ات را در کنم
که تو بخندی از ته دل
که گل گاو زبانت باشم
که تو بنویسی من زل بزنم به نوشتنت که تو با صدای بلند بخوانی و من ذوق کنم
که تو نماز بخوانی و من وقت سجده پشت سرت را ببوسم
که با اخم "الله اکبر" بگویی و من بخدا حسادت کنم
که تو برایم قرآن بخوانی
و من آرام آرام گریه کنم
که پیراهنت را خیس کنم....
که وقتی صدای باد می آید بیدارت کنم
و بغلم کنی و نترسم
...
حرف بزنم و برایت "یک عاشقانه ی آرام" بخوانم و تو خوابت بیاید و بخاطرم بیدار باشی
که عکست توی کیف پولم باشد
و لبخندت وال پیپر گوشی و لپ تاپم
که هرشب برایت شعر بنویسم و یک جور دیگر دوستت داشته باشم
که من لباسهایت را بپوشم و تو بخندی و من ذوق کنم
که دست هایت را بگیرم و با هم برقصیم و تو بخندی و بگویی آزاده ی لوسم
...
و من بگویم...
نه من هم می خندم
که با هم از زیر فواره های راه برویم و من جعبه ی یواشکی هایم را نشانت بدهم
و تو بخندی به این دخترک سر بهوا...
کاش بیدار نشوم
رویای قشنگی بود
....
  • آزاده احمدیانلبخند........نوشته های یتیم من....1392/04/10

  • رسول ضمیرانخیلی قشنگ بود خانوم احمدیان ...
    آفرین
    -------------------------------
    خیلی دوست دارم نظر جناب حاج حسینی رو بدونم ...
    :)
    آقا رضا منتظریم
    -------------------------------1392/04/10

  • رسول ضمیرانکلا شهر ما زادگاه شعرای بزرگ هست ....1392/04/10

  • امیرحسام یوسفیخیلی زیبا و تصویر سازی در حد 3D-full HD- 6D-blueray
    ولی فقط شعر بود و برای من هیچ واقعیتی نداشت.
    البته میتونه برای 1 روز واقعیت داشته باشه.
    و کاش بعضی بند ها هیچ وقت نوشته نمیشد و در جعبه های یواشکیتون میموند.1392/04/10

  • رسول ضمیراننه نه خانوم احمدیان
    اصلا این طور نیست
    جناب حاج حسینی خیلی هم طرفدار این سبک نوشته ها هستن

    1392/04/10

  • امیرحسام یوسفیبینهایت عکس خنده از اون نوعش که داره از خنده منهدم میشه و هی با سر میزنه تو دیوار تا خندش بند بیاد.
    برای کامنت خانمِ بهار1392/04/10

  • رسول ضمیرانمن دارم میرم
    خیلی دوست دارم نظر آقای حاج حسینی رو بدونم
    آقا رضا بیزحمت پیامک کن برام
    منتظرم1392/04/10

  • خیالِ کجخانم ایمانی اگه کامنت خیال رو در پست آخر صفحه خوندی باید بگم یه گام دیگه به سوی فلاشر
    ترانه بهار بهار محمدعلی بهمنی با صدای تورج شعبانعلی یا ناصر عبداللهی به انتخاب خودتون تقدیمی خیال کج و امیرشمشیر
    1392/04/10

  • رسول ضمیراناشکال نداره
    از مزایای رفاقت با رضاجان هست ...
    1392/04/10

  • امیرحسام یوسفیcan you see this option ?1392/04/10

  • کیمیا صادقیعجب1392/04/10

  • امیرحسام یوسفیخانم صادقی شما اهنگ درخواستی چیزی احتیاج ندارید؟1392/04/10

  • کیمیا صادقیچرا اهنگ از رضا یزدانی من دچار اسمم ههههههههه1392/04/10

  • کیمیا صادقیمن دچار اسمم
    هوای این شهر الوده است1392/04/10

  • امیرحسام یوسفیبله سریعا رسیدگی میشه1392/04/10

  • کیمیا صادقیثنک یو هههههههه
    با لینک مستقیم1392/04/10

  • امیرحسام یوسفیخط مشغوله1392/04/10

  • کیمیا صادقیبیب بیب
    بعدا تماس حاصل فرمایید1392/04/10

  • امیرحسام یوسفیخانمِ بهار قضیه اون شبه که هی خیال رو صدا میکردین و جواب نمیداد. میخواستین برا حضرت ادمین شعر بگه
    بلاخره دارید با فلاش مقابله میکنید دیگه.
    این داستانارم داره1392/04/10

  • خیالِ کجبهار بهار یه حس آشنا بود!1392/04/10

  • امیرحسام یوسفی.
    ما داخل حزب فلاشر
    چند زیر مجموعه داریم
    1 فلاش تانک
    2 فلاش بک
    3 فلاشنیکف
    اگه بشه و در شورای عالی تصویب شه میتونیم
    فلاش باد رو هم افتتاح کنیم1392/04/10

  • خیالِ کجهیچ اشکالی نداره ما می میریم واسه رقیب می میریم واسه مخالف
    ولی به روحیه تون نمیخوره همدستی با مافیا 1392/04/10

  • کیمیا صادقیفلاشینکف ما رابس1392/04/10

  • امیرحسام یوسفیخانمِ بهار؟
    1392/04/10

  • امیرحسام یوسفینه دیگه شما جبهتون رو مشخص کردید.
    من شخصا از شما توقع نداشتم. میدونید که...
    خواستگاری نیست که بخواید چند روز بعد جواب بدید.
    1392/04/10

  • امیرحسام یوسفیصد در صد
    مگه ندیدین تبریک گفت؟
    اها یادم نبود شما تبریک نگفتید.
    بله حضرت ادمین پس چیه؟ اینم درجشه حضرت ادمین1392/04/10

  • رضا حاج حسینیرسول جان ممنون از نظر لطفت. چشم1392/04/10

  • رضا حاج حسینیسلام خانم احمدیان!
    قلم خیلی خوبی دارید. آفرین.
    این سبک نوشتار رو خیلی دوست دارم. تصویرسازی فوق العاده، استفاده و ارائه ی تصویرهایی که همذات پنداری رو به اوج خودش میرسونه، پرداخت کنایی و شاعرانه به الگوهای دینی، و ... از نقاط بارز و قوت این نوشته بود.
    البته چند تا نکته هم به ذهنم میرسه که عرض میکنم:
    1. شروع خیلی خوبی داشت و میشد به زیبایی یه خانواده ای را که مرد در آن مرد باشد زن در آن زن، رو نشون داد که تا حد زیادی در نشون دادن این خانواده موفق بودید.
    2. سیر معرفی خانواده از بیدار شدن صبح شروع میشه و ادامه پیدا میکنه، ولی این قسمت توی سیر نیست و متن رو از سیر روایت گری در یک روز خارج میکنه:
    که وقتی صدای باد می آید بیدارت کنم
    و بغلم کنی و نترسم
    ...
    حرف بزنم و برایت "یک عاشقانه ی آرام" بخوانم و تو خوابت بیاید و بخاطرم بیدار باشی
    که عکست توی کیف پولم باشد
    و لبخندت وال پیپر گوشی و لپ تاپم
    که هرشب برایت شعر بنویسم و یک جور دیگر دوستت داشته باشم
    3. علت سه نقطه ها رو نفهمیدم
    4. تصویر سازی در اشعار و نثرهای عاشقانه، بسیار لازم و ضروریه، ولی در عین حال بسیار حساس.
    شاید بعضی از دوستان مخالف باشند، ولی به نظر بنده نباید تصویرسازی به گونه ای باشه که هیجانات درونی ایجاد کنه. این احتیاط مخصوصا در نثر باید مراعات بشه، و مخصوصا در نثرهایی مثل نثر شما که تصویرسازیش عالیه و نوشته هاتون مثل فیلمی در ذهن مرور میشه. تکه های بغل کردن و بوسیدن و رقصیدن و آزاده لوسم و... اون هیجاناتی که عرض کردم رو ایجاد میکنه.
    5. اینکه نمازخوندن و قرآن خوندن رو جزء رؤیاهای یه خانواده خوب آوردید، خیلی خوبه. آفرین
    6. بخش آخرش، (رؤیای قشنگی بود)اگرچه خیلی متن رو زیبا کرده بود، ولی اگه هدف تأثیر گذاری مثبت باشه، میزانش رو کم کرده. چه اشکالی داره، بگیم خانواده هایی هم هستند که در عین دینی زندگی کردن، واقعا زندگی شیرنی و عاشقانه ای دارند.
    7. بعضی جاهاش شعاری شده بود. مثل اون قسمت بغل کردن پیراهن و گریه کردن که البته با جمله آخر قابل توجیهه.
    ببخشید طولانی شد.1392/04/10

  • رضا حاج حسینیمنظورم از هیجانات درونی، از نوع منفیشه هااا. دیگه خودتون میگیرید قطعا1392/04/10

  • محمدرضا محمدی.شیدالذت بردم1392/04/10

  • فاطمه رهرویاحسنتتتتتتت1392/04/10

  • آزاده احمدیانممنونم از نقد و نظر همه ی دوستان...به هیجانات منفی فکر نکرده بودم....ممنونم که تذکر دادید1392/04/10

  • رسول ضمیراناقا رضا من خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستت دارم1392/04/10

  • فاطمه دریاییآزاده جان
    ممنونم که همچین حس قشنگی رو بهم منتقل کردی...1392/04/10

  • فاطمه دریاییکه عکست توی کیف پولم باشد
    و لبخندت وال پیپر گوشی و لپ تاپم
    که هرشب برایت شعر بنویسم و یک جور دیگر دوستت داشته باشم
    اینها رو تجربه کردم :)
    حس زیباییست ایشالا شما هم تجربه کنی...1392/04/10

  • سیدعلیرضا جعفریچه حس عاشقانه ی خوبی
    چه حس عاشقانه ی خوبی
    چه حس عاشقانه ی خوبی(سه بارشو تایپ کردم)
    مثل یه غزل عاشقانه ی سعدی به دلم نشست
    آه...با خوندنش غمگین شدم...غمگین...1392/04/10

  • سیدعلیرضا جعفریاین حسو خیلی دوست دارم...هرچن خیلی وقته ندارمش...1392/04/10

  • آزاده احمدیانممنونم فاطمه جان.....خیلی دور خیلی نزدیک....
    و ممنونم آقای جعفری...امیدوارم دوباره داشته باشید هرچند که عشق بیشتر مراقبت میخواد ....1392/04/11

آزاده احمدیان

1392/04/09
به دندان هاش می کشد
پوست احساسم را
این دلتنگی وحشی...

آزاده احمدیان

1392/04/09
نشسته ام توی صحن آزادی
خودم را
می شکافم
یکی از تار
یکی از پود
حالا تمام...شدم آقا...
شروع نمی کنی؟
  • رسول ضمیرانخیلی زیبا
    آفرین 1392/04/09

  • امیرحسام یوسفیآخ آخ آخ من خیلی ساله که نرفتم خراسان،
    چه جوری همه سالی چند بار میرن.؟
    خیلی دلم میخواد یکی من رو ببره،
    سوختم
    شروع نمیکنی1392/04/09

  • فاطمه رهرویاگر به كوي تو باشد مرا مجال وصول
    رسد به دولت وصل تو كار من به اصول1392/04/09

  • خیالِ کجیاد من باش

    پیش سلطان یاد من باش

    تورو قرآن همین الان

    یاد من باش!1392/04/09

  • امیرحسام یوسفیبد حالم عوض شد1392/04/09

  • آزاده احمدیانتو مگو ما را بدان شه بار نیست
    با کریمان کار ها دشوار نیست......1392/04/09

  • امیرحسام یوسفیحق1392/04/09

  • سیدعلیرضا جعفریزیبا بود
    اون سه نقطه هاشم خوب بود و بجا
    هوای حرم امام رضا(ع) رو دارین اینجا پخش میکنید
    دلم گرفت واسه حرمش...آه1392/04/09

  • اصغر چرميالسّلام اي آن كه مي بخشي همه
    در جزا با يك نگاه فاطمه(س)1392/04/10

  • سید احمد موسویاز خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست
    کار ما مشکل بود کز ما خدا برگشته است...
    اینک از سرنوشت ما...1392/04/10

  • رضا حاج حسینیخیلی زیبا بود. آفرین.
    ما رو هم دعا کنید1392/04/10

  • آزاده احمدیانیا رب نظر تو بر نگردد....-به یاد قیدار امیر خانی-1392/04/10

آزاده احمدیان

1392/04/08
فقط من
کافی ام
برای نبوت ات...
  • رسول ضمیرانمعجزه ای بودم
    تنها برای این که
    اثباتت کنم
    قبولت که کردند
    یادت رفت
    من را
    1392/04/08

  • آزاده احمدیانخوش بحال خدا...1392/04/08

  • رسول ضمیراناشتباه برداشت کردم؟1392/04/08

  • آزاده احمدیاننه ...درست بود برداشتتون1392/04/08

  • رسول ضمیراناین لینک شعر هست داخل وبلاگ خودم :
    http://rzh1369.blogfa.com/post/289

    منتظر نظرتون هستم 1392/04/08

  • آزاده احمدیانخوندمش...قشنگ بود ... و عاالی....عاشقانه ای نجیبانه...تقدیمی اش را نفهمیدم البته..الفبای شعر1392/04/08

  • آزاده احمدیانهم غزل و هم سپید را عالی می نویسید1392/04/08

  • رسول ضمیرانشما بزرگوارید

    یه انسان خوبی که کمکم کرد تا بتونم شعر بگم .
    البته هر چی ازشون خواستم نذاشتن اسمشون رو بنویسم .
    1392/04/08

  • رسول ضمیرانخداییش نوشته های شما هم بسیار عالی هستن .
    خیلی کوتاه ولی پر از محتوا1392/04/08

  • آزاده احمدیانچه قشنگ....امیدوارم محکم و استوار ادامش بدید...1392/04/08

  • آزاده احمدیانشما لطف دارید..هروقت بشه فایلشو ایمیل می کنم نقدم کنید..من معمولا تحت فشار درس زیاد می نویسم از بعد کنکور دیگه ننوشتم:)1392/04/08

  • رسول ضمیرانخیلی جالب هست که برای خلق یک نوشته باید ذهن درگیر باشه نمی دونم با ذهن بی دغدغه هم میشه نوشت یا نه؟
    چون خودم هم زمانی که خیلی دلم گرفته میتونم بنویسم1392/04/08

  • رسول ضمیرانمن منتظر شنیدنش هستم مشتاقانه1392/04/08

  • آزاده احمدیانچشم انشالا1392/04/08

  • رسول ضمیرانسپاس فراوان1392/04/08

  • امیرحسام یوسفیاین "من"
    واقعا حس غرور زیبایی توش نهفته س
    فقط "من"
    یه جورایی یاد این مصرع افتادم
    نیست در شهر نگاری دل ما را ببرد
    ممنون برای زیبایی شعر1392/04/08

  • الهام فرخیبسیار زیبا بود1392/04/09

  • محمدرضا محمدی.شیدااز خودم:
    بار را
    از دوش خدا بردار
    چشمان تو
    من را به رسالت کشانده است1392/04/09

  • رضا حاج حسینیرسول جان، آفرین... خیلی خوب1392/04/09

  • رسول ضمیرانسلام رضاجان
    ما خیلی کوچیکتیم داداش1392/04/09

  • سیدعلیرضا جعفریفقط من
    کافی ام
    برای نبودنت...
    سلام
    زیبا بود و پر از حرف1392/04/09

  • آزاده احمدیانسپاس دوستان1392/04/09

آزاده احمدیان

1392/04/08
می ترسم از تو بنویسم
و همه دختران عاشقت شوند
.
.
.
حسود نیستم
اما...
  • خیالِ کجحسود نیستم دیگه اضافه است1392/04/08

  • سید احمد موسویکمی منم هم میخواهم...
    این رومیخواستی بگی حتما...1392/04/08

  • امیرحسام یوسفیاگر شرطی مینوشتید من بیشتر دوست داشتم
    می ترسم اگر از تو بنویسم
    همه دختران عاشقت شوند...
    با خیال موافقم1392/04/08

  • اصغر چرميخيال جون اگر آقايون زبونم لال عاشقش شدند چي؟1392/04/09

  • امیرحسام یوسفیباید برن دکتر1392/04/09

  • محمدرضا محمدی.شیدااز خودم:
    بگذار همه...
    عاشقت بشوند
    من نمی توانم از نگاهت...
    حرفی به میان نیاورم1392/04/09

  • رضا حاج حسینیاون کسی که ارزش نوشته شدن رو داره، اگه تمام دخترها هم عاشقش بشند، باکی نیست...!!!1392/04/09

  • اصغر چرميجونم به اين پست پر طرفدار1392/04/09

  • آزاده احمدیانحسود نیستم...اما تقسیم شدنی نیستی...1392/04/09

آزاده احمدیان

1392/04/08
چه قدر این سه نقطه ها
آبرو داری می کنند
...

با واژه های به لکنت افتاده ی من....
  • رسول ضمیرانسلام خانوم احمدیان برگشتید به سلامتی؟1392/04/08

  • آزاده احمدیانسلام...اوهوم..امروز ظهر1392/04/08

  • رسول ضمیرانزیارتتون قبول

    1392/04/08

  • آزاده احمدیانبیادتون بودم ...ممنونم کاش قبول باشه...کاش....1392/04/08

  • رسول ضمیرانشما بزرگوارید خیلی ممنووون ... حتما قبول کردن ...
    از خوبی زیاد شما بگذریم کرامت امام حسین (ع) خیلی زیاد هست .حتما قبول بوده ...
    خوشا به سعادتتون
    1392/04/08

  • آزاده احمدیانبله دلم به همین خوشه که با کریمان کارها دشوار نیست....این زخم های پایم را یک جور دیگر دوست دارم...یک جور دیگر عزیزند....1392/04/08

  • رسول ضمیرانواقعا پیاده رفتن شما برام خیلی جالب بود .
    غبطه خوردم به شما و کار قشنگتون1392/04/08

  • آزاده احمدیانحسای قشنگی داشت برام...حتما تجربش کنید...1392/04/08

  • رسول ضمیرانیه پست بذارین تو وبلاگتون میام میخونم.
    ما رو که کلا ائمه دیپورت کردن انگار مشهد و قم هم نمیتونیم بریم1392/04/08

  • آزاده احمدیانبا کریمان کارها دشوار نیست...اون چهار سال دانشگاه بهم ثابت کرد که این طوری نیس...پست واسه کربلا؟هنوز انگشتام لکنت دارن...1392/04/08

  • رسول ضمیرانما که از خدا مون هست بریم چه کنیم که نمیخوان ...
    ...
    من منتظرم میمونم .
    پس هر موقع نوشتین بهم اطلاع بدید1392/04/08

  • سید احمد موسویزیارت قبول
    ولی من رو اگه دعوت بکنه آقا(البته یه بار رفتم ولی اون بار رو نمیشه گفت زیارت) با پای برهنه نه ه با سر میرم...
    التماس دعا...1392/04/08

  • امیرحسام یوسفی
    از کریمان فقرا جود و کرم میخواهند
    لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد1392/04/08

  • الهام فرخیزیارت قبول1392/04/09

  • اصغر چرميخوشم اومد1392/04/09

  • محمدرضا محمدی.شیدااز خودم :
    تنها سه نقطه...
    در پس هر مصرع ام نشست
    دریای واژه را
    به سه قطره خلاصه کن...1392/04/09

  • رضا حاج حسینیخیلی خوب بود... زیارت قبول1392/04/09

  • سیدعلیرضا جعفریخیییلی خووووب بود... زیارتتون قبول باشه1392/04/09

  • آزاده احمدیانممنونم دوستان خوبم ....1392/04/09

آزاده احمدیان

1392/03/25
نترس پیامبر من!
گل های روسری ام
آتش را گلستان می کند

آزاده احمدیان

1392/03/25
بت بزرگ
عاشق پیامبری می شود!
  • محمدمهدی عبداللهیامان امان...1392/03/25

  • رسول ضمیرانسلام و نور
    هیییییییییییییییییییییییییییییییییی1392/03/25

  • محمدرضا محمدی.شیدامن که عاشق اشعار کوتاه شما شده ام
    آفرین1392/03/25

  • خیالِ کجمنم مث شیدا چطوره از ایشون دعوت کنیم بیان تو تیم ما نظرتون چیه؟ شیدا امیرحسام 1392/03/26

  • خیالِ کجمنم مث شیدا چطوره از ایشون دعوت کنیم بیان تو تیم ما نظرتون چیه؟ شیدا امیرحسام 1392/03/26

  • خیالِ کجمنم مث شیدا چطوره از ایشون دعوت کنیم بیان تو تیم ما نظرتون چیه؟ شیدا امیرحسام 1392/03/26

  • امیرحسام یوسفیمن راجع به بانوان به هیچ وجه فعلا نظر نمیدم
    ولی هرچی صلاح بود
    1392/03/26

آزاده احمدیان

1392/03/24
خواب دیدم نیستی،تعبیر آمد میرسی
هرچه من دیوانه بودم ...ابن سیرین بیشتر!

پ ن:شاعرشو نمیدونم

آزاده احمدیان

1392/03/24
چسبیده بود به قاصدک
بوی تو را گرفته
چادرم...

آزاده احمدیان

1392/03/24
گواه است پیراهنت
که زلیخا نبودم
آزاده ای هستم
که زیر پوستش زلیخایی زندانی ست....
  • رضا حاج حسینیسلام خانم احمدیان. نتونستم بفهمم.1392/03/24

  • محمدمهدی عبداللهیسلام و عرض تبریک1392/03/24

  • آزاده احمدیاننمیدونم چطوری توضیحش بدم
    برای بیشتر حس ها واژه نیست..سخته1392/03/24

  • خیالِ کجسلام خانم احمدیان و رضای عزیز
    برداشت من اینه که شاعر داستان یوسف را تصحیح کرده و اینجا پاره نشدن پیراهن نشان پاکدامنی زلیخا(آزاده)ست که بجای تهمت به یوسف و زندان کردنش خود را در خودش زندان کرده! واسم آزاده در اینجا بسیار خوب نشسته
    1392/03/24

  • آزاده احمدیانممنونم خیال کج!دقیقا منظورم همین بود البته نه صرفا پاکدامنی بیشتر شرم شرقی!1392/03/24

آزاده احمدیان

1392/03/17
ماه که تو باشی بیچاره پلنگ ها!
  • رسول ضمیرانسلام و عرض خیر مقدم . . .
    امیدوارم فضای سایت براتون مفید باشه1392/03/17

  • عباس انصاریماه از پنجره پیداست ... خدا رحم کند ...1392/03/18

تصویر من

درباره من