بازگشت به شاخه والد: شعرا

غلامرضا شکوهی

دفتر شعر

بمیرم آن همه احساس بی تعلق را...

غلامرضا شکوهی
۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۵۱۹۹ ۰

نامم اگر غلامرضا هست...

غلامرضا شکوهی
۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ۲۲۲۱ ۱

آن روزه ی سه روزه نیازی به نان نداشت

غلامرضا شکوهی
۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ۶۴۸۵ ۱

خورشيد و آهن به گردن؟ مهتاب و زنجير در پاي؟

غلامرضا شکوهی
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۵۲۳ ۰

با جهل خود مُثله کردند، پیغام قرآنی ات را!

غلامرضا شکوهی
۱۸ آذر ۱۳۹۴ ۱۳۴۱ ۰

همیشه قلب رسول خدا کسای تو بود

غلامرضا شکوهی
۱۲ اسفند ۱۳۹۳ ۲۴۳۹ ۰

نوري «امين» نشسته در آغوش «آمنه»

غلامرضا شکوهی
۱۹ دی ۱۳۹۳ ۲۲۲۲ ۲

زمان بدون حضورت تصوّری پوچ است

غلامرضا شکوهی
۱۸ دی ۱۳۹۳ ۱۸۶۲ ۰

زندگی در کوچه های شام، گویی مرده بود

غلامرضا شکوهی
۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۸۴۸ ۰

ز هر گناه به درگاهت اي خدا، توبه

غلامرضا شکوهی
۱۲ مهر ۱۳۹۳ ۳۲۳۵ ۰

هستي ام را به راهت فنا کن!

غلامرضا شکوهی
۱۱ مرداد ۱۳۹۳ ۹۱۶ ۰

علي جراحتِ سر را هميشه در دل داشت

غلامرضا شکوهی
۱۱ مرداد ۱۳۹۳ ۲۵۳۲ ۰

علی به خاطر زخم دلش نمک برداشت

غلامرضا شکوهی
۱۱ مرداد ۱۳۹۳ ۳۵۲۶ ۰

دلتنگ تر ز ما، دل نُه توی غنچه هاست

غلامرضا شکوهی
۱۱ مرداد ۱۳۹۳ ۱۲۲۴ ۱

آشنا با تبار طوفان باش، بادها را به این و آن بگذار

غلامرضا شکوهی
۰۳ مرداد ۱۳۹۲ ۲۰۶۶ ۰

سنگ ها از سفر ما دو نفر آگاهند

غلامرضا شکوهی
۰۳ مرداد ۱۳۹۲ ۲۲۸۶ ۰

کسی چنین که تو دستم گرفته ای نگرفت...

غلامرضا شکوهی
۲۳ دی ۱۳۹۱ ۶۶۳۰ ۴
بازنشر اشعار آیات غمزه با ذکر نام شاعر و منبع مجاز است © ۱۳۸۹